نظرة نقدية إلى كتاب (ما وراء الكلمة : أنطولوجيا الشعر الفارسي المعاصر) / د. أحمد موسى

نُشرت هذه المقالة باللغة الفارسية في مجلة "إقباليات" التي يصدرها قسم اللغة الفارسية وآدابها بكلية الدراسات الشرقية في جامعة البنجاب، في مدينة لاهور الباكستانية، وإليكم رابط المقالة :
http://www.allamaiqbal.com/publications/journals/iqbaliyatpersian/iqper04/9.htm

نگاہ انتقادی بہ ماوراء الکلمۃ أنتلوجیا الشعر الفارسی المعاصر
دکتر احمد موسیٰ
چکیدہ
شعر کہن فارسی تاقرنھا بنابر لطافت و شیرینی شنوندگان و خوانندگان را مسحور ساخت، اما در اوایل قرن بسیتم میلادی در نتیجۂ نہضت مشروطیت موضوعات بکر و تازہ ای وارد ادبیات بویژہ شعر فارسی شد وموضوعاتی ہمچون آزادی، حریت، حقوق زنان، مسایل اجتماعی، مصائب طبقۂ پایین و میھن دوستی محیط درونی شعر فارسی را بہ کلی تغییر داد و براستی قوالب سنتی دیگر نمی توانستند گرانباری اندیشہ ھای جدید را بہ دوش خود بکشند. در مقالۂ حاضر کتابی بہ زبان عربی موسومِ بہ ما وراء الکلمۃ کہ شاملِ معرفی شعر و شخصیت ہشت تن از پرچمدارانِ شعرِ نوین فارسی است مورد نقد وبررسی قرار گرفتہ است.
واژہ ھای کلیدی: شعر جدید فارسی، نیما، ما وراء الکلمہ، محمد اللوزی.
جنبش نو گرایی کہ در شعر فارسی در سدۂ گذشتہ آغاز گردیدہ بہ تدریج بہ نوایی رسیدہ است. این حرکت کہ در ابتدا بہ صورت کنار گذاشتن شکل و قالب قصیدۂفارسی قدیم آغازید، بالاخرہ بہ ایجاد دگرگونی در سطح درونمایہ و مضامین شعر انجامید. اندیشۂ ایجاد این تحوّل در قالب را شاعران و ادیبان دورۂ پیش از عصر نیمایی بہ گونہ ای محدود آغاز کردہ بودند. آنان  اعتقاد داشتند کہ شعر فارسی کہ با سابقۂ ہزار سالہ وگنجینہ ھای گرانبھا از رھگذر سالھا و قرون گذشتہ پایی بہ امروز کشاندہ، می تواند زمینہ ای مناسب را برای ایجاد پیوند ھای بیشتر و بھتر بین فرھنگھا و ملل مختلف در دوران معاصر فراھم آورد.
بہ ھمین سبب در قرن گذشتہ شاعرانی پا بہ عرصۂ ادبیات روز نھادند و پس از اینکہ بہ سبک پیشینیان شعر سرودہ بودند، باعث ایجاد تحوّلی چشمگیر در روند حیات شعر فارسی جدید شدند، و با تشخیص دادن لزوم سنخیت زبان شعر با دوران معاصر،  دگرگونی بنیادینی ھم در سطح قالب و فرم و ھم از حیث مضمون و محتوای شعر را بنیاد نہادند. از این رو، شعر نو توسط نیمایوشیج، شاعر بزرگ دورۂ معاصر ایران کہ در بین مردم ادب دوست ایران بہ پدر شعر نو معروف شدہ است، و بین دوستداران شعر فارسی از فرنگیان و ایرانشناسان و اصحاب ذوق خارجی از شھرت فراگیر برخوردار است، بہ قالبھای شعر فارسی اضافہ شد.
کتابی کہ مورد نقد و بررسی در این مقالہ قرار می گیرد، تحت عنوان ماوراء الکلمہ، انتلوجیا الشعر الفارسی المعاصر تلیف ارزشمند دکتر محمد اللوزی، از انتشارات وزارت فرہنگ مغرب،2002 ء خوشبختانہ پنجرہ ای است بر حساسترین دورہ از دوران ہای شعر فارسی و روزنہ ای است بر نخبہ ترین شاعران برخاستہ از عصر مشروطہ تا دورہ قبل از انقلاب اسلامی.
این کتاب کہ برای خوانندگان عربی زبان،با ترجمۂ معروفترین اشعار بزرگان این دورہ نگاشتہ شدہ، بہ بررسی و مطالعہ روند شعر معاصر فارسی در عصر نیمایی، می پردازد.مؤلف چیرہ دست این اثر، ھشت شاعر معاصر  نیما یوشیج، احمد شاملو، نادر نادر پور، مھدی اخوان ثالث، یداﷲ رویایی، فروغ فرخزاد، سھراب سپھری و سیاوش کسرایی   را برگزیدہ و برای ہرکدامشان  زندگینامہ ای مختصر و نیز آوردہ است.
در کتاب ماوراء الکلمہ خوانندۂ عربی زبان می تواند از خلال نثر استوار و دلنشین و تحقیق متین و ترجمہ موفق مؤلف گلھای رنگارنگ شعر آن روزگار را پیش چشم آورد، واز رھگذر آن، و چون شعر آیینۂ روزگار است، بہ مسایل مھمی کہ در محیط فرھنگی و اجتماعی و سیاسی ایران آن دوران مطرح بودہ، پی ببرد، و دغدغہ ھا، دردھا، آرمانھا و دل مشغولی ھای مردم ایران را بھتر بشناسد و از پویایی، تنوع، لطافت، طراوت و تازگی نظرات منتقدانۂ شاعران آن زمان بھرہ مند شود.
بہ سخن دیگر این کتاب علی رغم حجم کوچکش(141ص)،آیینہ ای است تمام نمای برای نواھایی کہ در حوزۂ شعر و شاعری در آن برھۂ زمان وجود داشتہ، آیینہ ای تمام نمای برای نواہایی کہ در حوزۂ شعر و شاعری در آن برھٔ زمان وجود داشتہ، آیینہ ای کہ تلاش خستگی ناپذیر و آگاھانۂ نگارندۂ آن برآن بودہ کہ تا حد امکان غمّاز آن روزگار باشد، و زنگارھای ابھام و تاریکی را بزداید.
این کتاب حرکتی است کہ در پیگیری و تداوم کاوشہاری سایر ایرانشناسان برای تعمیق چنین پژوھشھا وگسترش مطالعات  و ابحاثی کہ اھداف بزرگی را دنبال می نماید، بویژہ کہ در جھان عرب جای این تحقیقات کہ بہ ادبیات ایران معاصر می پردازد و آن را از زوایای متنوع بررسی می کند، سخت احساس می شود.
این کتاب اگرچہ اوّلین گام در این راہ نیست، زیرا چنان کہ اشارہ خواھد شد، پژوھشگران مغربی قبلاً نیز در این زمینہ تلاشھای تحسین آمیزی انجام دادہ اند و بہ مشتاقان معرفت و تشنگان ادبیات ناب فارسی، مخصوصاً در دوران معاصر تلیفاتی بہ ارمغان آوردہ اند، ولی می توان یکی از مھمترین کارھایی باشد کہ تا اکنون بہ زبان عربی و در جامعۂ عربی راجع بہ این موضوعِ مھم انجام شدہ است، و ھر چند حاصل کار استاد اللوزی کاملاً از کاستیھا و نقایص مبراّ نیست، اما باز این قدر ھست کہ خوانندۂعربی زبان نکتہ بین می تواند نکتہ ھای آموزندہ بسیار و بھرہ ھای زیاد در آن بیابد کہ در تلیفات دیگر ونوشتہ ھای مشابہ وجود ندارد.
محمد اللوزی نویسندہ و مترجم مقتدر واستاد زبان وادبیات فارسی در دانشگاہ محمد پنجم، در پایتخت مغرب (رباط) است. این حقیقت را می توانیم با یک نگاہ ھرچند گذرا بہ مجموعۂ نوشتہ ھا و ترجمہ ھایش در یابیم:
۱۔مصباح اللذات، برگزیدہ ھای شعر فارسی معاصر، انتشارات الھیئۃ العامۃ لقصور الثقافۃ، مؤسسہ ترجمہ آفاق، قاھرہ، 1997م/1374ش.
۲۔ ماوراء النھر نتلوجیا القصۃ القصیرۃ الفارسیۃ المعاصرۃ، انتشارات دانشگاہ محمد پنجم، رباط، مغرب، 1999م /1378ش/ کہ بہ بر رسی ادبیات فارسی معاصر و ترجمہ معروفترین داستانھای کوتاہ داستان نویسان بنام ایران و ماوراء النھر اختصاص دارد[1]
۳۔تشرق الشمس، ترجمہ و بررسی برگزیدہ ھایی از شاعر بنام دوران معاصر، فروغ فرخ زاد، انتشارات آفریقای شرق، کاز ابلانکا، مغرب، 2000م/973 ش.
۴۔ الخوف ، رمان، از غلامحسین ساعدی ، ترجمہ و تقدیم، زیر چاپ.
۵۔ ماوراء الکلمۃ، انتلوجیا الشعر الفارسی المعاصر، انتشارات وزارت فرھنگ مغرب، رباط، 2002 م /1318ش.[2]
اینھا کار ھایی است کہ تا بہ حال دکتر اللوزی بہ جامعۂ عربی و بہ علاقہ مندان و دانشجویان عربی زبان پیرامون ادبیات فارسی معاصر بہ ارمغان آوردہ است و چنانکہ پیش ازین ذکر شدہ است تلاش پژوھشگران مغربی جھت گسترش و معرفی زبان فارسی و ادبیات آن بر این چند کتاب یاد گردیدہ محصور نبودہ و نیست، زیرا کہ مبحث ایرانشناسی و زبان و ادبیات فارسی در مغرب سابقہ ای نسبتاً طولانی دارد. تلیف و ترجمۂ آثار فارسی در این خطہ بہ قرنھای گذشتہ باز می گردد. برای نخستین بار شیخ ابراھیم التادلی کہ مدتی در مشرق بسر می برد و با زبان فارسی آشنایی خوبی داشتہ است (چنان کہ از نسخۂ خطی کتابش دربارہ موسیقی مغربی بر می آید) التادلی یک فرھنگ فارسی نیز تالیف کردہ است.[3]
در قرن بیستم استاد فقید مغربی محمد بن تاویت کتاب پُرارزش چھار مقالہ نظامی عروضی را مورد تحقیق و تصحیح وتحشیہ قرار داد. در ھمین سدہ استاد فقید مغربی عبداللطیف السعدانی کتاب محمد بن شیرین مغربی، آثار وافکار و اشعار او را تلیف وتدوین نمود. اساتید و محققان مغربی در دوران معاصر در راہ تکامل و شناساندن فرھنگ و ادب فارسی سھم بسزایی داشتہ اند، وآثار زیاد و مھم از آنھا در حوزۂ ادبیات فارسی اعم از شعر و نثر و داستان نویسی و تاریخ و فرھنگ برجای ماندہ است کہ مجال معرفی ھمۂ آثار در این مقالہ امکان پذیر نیست.[4]
کتاب مورد بحث در این مقالہ را از دو جنبہ شکلی و محتوایی می توان مورد کنکاش وتوجہ قرار داد. این از لحاظ بیرونی و شکل، عبارت است از مجموعہ ای کوچک141صفحہ ای، در قالبی نسبتاً جدید. این اثر بہ صرف نظر از جایگاہ محتوایی اش، حد اقل بہ لحاظ نگرش جدی و عمیق بہ موضوع مورد بحث و با توجہ بہ ھنرمندی و چیرگی مترجم، حرکت مقبول و درخور تمل و تحسین است.
نگاہ متملانہ بہ عنوان کتاب ما وراء الکلمۃ گویای نمادگونۂ آن است، و در پشت آن بحر مواج معانی بلند و رمز گونہ قرار دارد. گویی مؤلف با انتخاب این عنوان می خواھد بگوید کہ خوانندہ برای دریافت معنی حقیقی اشعار بناچار باید از نشانہ ھای کلمات موجود عبور کند، و بہ مدلولھای قراردادی آنھا کہ در ذھن شاعر تشخص دارد، برسد، یعنی مسیری کہ خوانندہ از ابتدای خواندن شعر تا کشف معنای آن باید طی کند، مسیر تویل کہ بہ مفہوم ’’کلمہ ‘‘ منحصر نمی شود، بلکہ بہ ’’ماواء الکلمہ ‘‘ (فرا واژہ) می رسد.
جایگاہ مؤلف در کتاب خود جایگاہ ثابتی نیست. او در فصل نخست کتاب کہ عبارت است از بررسی تاریخی تحولات سیاسی واجتماعی ایران آن دوران کہ بہ پیدایش حرکت نوگرایی در شعر فارسی منجر شدہ است، و حدود بیست صفحہ از حجم کتاب را بہ خود اختصاص می دھد[5] و در سکوی یک ’’راوی ناقد ‘‘ می ایستد وبہ زمینہ سازی موضوع کتاب می پر دازد. سپس شروع بہ توصیف آن می نماید  و روند تاریخ ادبیات معاصر از آغاز مشروطہ را مرور می کند و می کوشد حتی الامکان از داوری شخصی بپرھیزد و در نقل قولھا نیز وظیفۂ ناقد  بیطرف را ایفا می کند.
بطور کلی آنچہ در این فصل دربارۂ شعرای دورۂ معاصر ایران می خوانیم از دقیقترین تحلیلھا و نوشتہ ھا واظھار نظرھا دربارۂ آنھاست. استاد لوزی بسیار نکات باریک در مورد شعر نیمایی گفتہ است و در ھمہ جا استنباط مؤلف مستند بہ نوشتہ ھای خود شاعران است. بطوری کہ تعداد نقل قولھا و استشھادات مؤلف در این مقدمہ بہ ھفدہ مورد می رسد و این بیانگر دقت و امانت نگارندہ و مستند بودن ھمۂ اظہارات اوست. وی از نیما یوشیج (در حرفھای ھمسایہ و دیوان ماخ اول  و  ارزش احساسات) و از فروغ فرخزاد (در حرفھایی با فروغ) و از احمد رضا احمدی (در صور و اسباب) و از مھدی اخوان ثالث (در دفترھای زمانہ) نقل می کند.سبک جدی و موقر کتاب کہ از ھرگونہ ھیجان عاری است، برخاستہ از تعھّد و تلاش و جدّیت مؤلف و دلیلی برکامیابی اوست.
در فصل دوّم کتاب، مؤلف بہ اصل مطلب می پردازد، وآن را بہ شرح احوال و ذکر افکار ھشت تن از شعرای نامبردۂ طراز اول دورۂ نو در شعر فارسی اختصاص می دھد. اینھا طلایہ داران جریان نوگرایی و شعر نیمایی ہستند کہ نظرات انتقادی شان عمدتاً در رویا رویی وستیزہ جویی با موازین شعر سنتی بودہ است.
مؤلف مھمترین نکات مطرح درآن دوران را یادآور می شود و بہ بررسی نظرات انتقادی آنھا می پردازد، و نقش منسجمی از مسایل مطرح در دنیای نقد تحولات جدید را در ذھن خوانندگان ترسیم می کند.
آنگاہ معروفترین وشیواترین اشعار این گویندگان را باقلم رسا و چیرگی نادر برای تشنگان شعر معاصر فارسی بین خوانندگان عربی زبان ترجمہ می کند. در این مطلب جایگاہ مؤلف کتاب بہ عنوان مترجم و شاعر خوش ذوق مشخص می گردد، چرا کہ انتخاب بھترینھا از میان این ھمۂ بھترینھا کار سادہ ای نیست، و چہ بسا نام وآثار چندین نفر دیگر از شاعران معاصر ایرانِ نیز در این مورد می شد مطرح نمود، ولی این را ھم نمی توانیم عیب بزرگی تلقی کنیم، زیرا بہ لحاظ تکیدی کہ بر مختصر بودن این مجموعہ[6]، ھدف صاحب کتاب این نبود کہ تمام شاھکارھای دورۂ معاصر را گردآوردی و ترجمہ نماید؛ بلکہ او بہ مقتضای ’’اگر آب دریا را نتوان کشید، بہ قدر تشنگی ھم باید چشید‘‘، اشعار منتخبی را برای علاقہ مندان بہ ادبیات نوین ایران بینِعربی زبانھا برگزیدہ، و باترجمۂ شعری زیبایشان، آنان را بھرہ مند ساختہ است.
باید بدانیم کہ دکتر محمد اللوزی پس از چند سال پیگیری مستمر در این زمینہ، آشنا ساختنِ  خوانندگان عرب را با نمونہ ھای درخور توجہ شعر امروز ایران جزء وظایف خود می داند، و در راستای ھمین ھدف است کہ بہ انتشار ماوراء الکلمۃ دست یازیدہ است. گفتگویی کہ اینجانب با دکتر اللوزی داشتم ، وی رویھمرفتہ این معیارھا را برای انتخاب اشعار ترجمہ شدہ، در این مجموعہ مدِّنظر داشتہ است: شعر ھا زیبا باشد، معروف و شناختہ شدہ باشد، وشاخص ترین شعر آن شاعر باشد. اشعاری کہ وی بہ زبان عربی ترجمہ کردہ، بہ شرح زیر است:
۱۔ نیما یوشیج :
            مھتاب، خانہ ام ابری است، در شب سردزمستانی[7]
۲۔احمدشاملو:
            ماھی[8] ،شبانہ [9]، مرثیہ برای مردگان دیگر...،[10] ازنفرتی لبریز،[11] وصل،[12]  شعر ناتمام.[13]
۳۔نادر نادر پور:
             امید یا خیال ، شامگاہ.[14]
۴۔مھدی اخوان ثالث:
            نادر یا اسکندر.[15]
۵۔ید اﷲ رویایی :
            دلتنگی ھا،[16] ھفتاد سنگ قبر[17]
۶۔فروغ فرخزاد :
             دیوار،[18] ایمان بیاوریم بہ آغاز فصل سرد،[19] کسی کہ مثل ھیچکس نیست.[20]
۷۔سھراب سپھری :
             صدای پای آب،[21] خانۂ دوست کجاست.[22]
۸۔ از ساوش کسرائی :
                         آرش کمانگیر.[23]
در فصل بعدی کتاب، مؤلف متن اشعار فارسی را برای علاقہ مندان و آشنایان بہ زبان عربی در می آورد. این فصل30 صفحہ از حجم کتاب را شامل می باشد.
فصل آخر کتاب بہ ذکر منابع و مآخذ اختصاص دارد وچنانکہ نگاھی بہ فھرست آن بیندازیم کثرت و تنوع این منابع و تعدد زبانھای از جملہ عربی  وفارسی و فرانسوی و انگلیسی توجہِ ناقد را بہ خود جلب می کند و این در حد خود یک حسن دیگری است برای این تلیف وشاہدیست صادق برغنای کار مؤلف.شرح این منابع بدِینقرار است:22 منبع فارسی شامل تمام دواوین و مجموعہ ھای شعری مورد بحث. 7منبع عربی دربارہ ادبیات معاصر ایران، و 35 منبع و مرجع لاتین شامل مھمترین تحقیقات و نوشتہ ھای فرنگیان پیرامون ادبیات معاصر ایران.24؎
چنانکہ پیش از این نیز اشارت رفت، اگرچہ اثرِ حاضر دارای جوانب مثبتی است و از ھر حیث کتابی است آموزندہ و بسیار پُر بار، ولی نمی توان از نواقص وکاستیھای آن چشم پوشید. در این بارہ اشارہ بہ چند نکتۂ کوتاہ ضروری می نماید:
موسیقی حاصل از وزن و قافیہ، تناسب کلمات و ظرافت حاصل از معانی نزدیک و دور بخشی از واژہ ھا و ترکیبھا وشگردھای زبانی وصنایع ادبی از ویژگی ھای مھم شعر فارسی است کہ معمولاً و بانسبتھای متفاوت در ترجمۂ شعر قربانی می شود و این امری است برای مترجمان واھل فن معلوم. بنا بر این نویسندۂ این اثر سعی کردہ کہ بیشتر نمونہ ھایی را مدنظر داشتہ باشد کہ در ترجمہ آسیبِ کمتری ببینند.
در این ترجمہ لغزشھای ترجمہ ای بہ لحاظ کمی وکیفی زیاد یافت می شود. البتہ چون ھدف این مقالہ تتبع ھمۂ لغزشھا و برآوردن تمام کاستیھا و اشتباھات نیست، (زیرا مجال برای این کار بسیار تنگ است واقتضا می کند کہ کتابی در این مورد بہ رشتۂ تحریر درآید) و چون سنجش ھمۂ اشعار ترجمہ شدہ در این مجموعہ حوصلۂ بسیار و پشتکاری زیاد می طلبد، و چنین امر در این سطور نمی گنجد، برای نمونہ و مثال فقط بہ موارد ذیل اشارہ می گردد:
۱ـ  در ترجمۂ شعر مشھور نیما یوشیج ’’مھتاب ‘‘، مترجم مصراع دوم بند اول : ’’می درخشد شبتاب‘‘ را: یتلق مصباح اللیل[24] ترجمہ کردہ است، ومعلوم است کہ ’’شبتاب‘‘ بہ معنی’’کرم شبتاب‘‘[25]کہ در زبان عربی بہ معنی’’حباحب‘‘[26] یا ’’یراع‘‘[27] است. بنابر این ترجمہ درست این بند اینگونہ است: ’’الحباحب تلمع‘‘
۲ـ  مترجم مصراع زیر را :
’’غم این خفتہ چند، خواب از چشم ترم می شکند‘‘ اینگونہ ترجمہ کردہ است:
’’آلام ھذا النائم کثیرۃ الرق یطرق عینی الدامعۃ ‘‘[28]  بہ نظر می رسد کہ مترجم در فھم این مصراع دچار اشتباہ[29] شدہ است. زیرا شاعر از غم خفتگان و بیخبران عصرخویش کہ عصر پُرآشوب و لبریز از حوادث مھم سیاسی و اجتماعی است، رنج می برد، و غم آنھا نمی گذارد کہ لحظہ ای خواب بہ چشم گریان شاعر راہ پیدا کند[30]
            بنا بر این ترجمۂ درست این مصراع می تواند بدین صورت باشد:
            حزن ھٶلاء النائمین یطرد الدوم عن عینی الدامعۃ ‘‘
۳ـ  مترجم بخش زیرا را ترجمہ نکردہ است ، ودلیل آن ھم نمی توان باشد جز غفلت و عجز او:
             نازک آرای تن ساق گلی
            کہ جان دادمش آب
            ای دریغا، بہ برم می شکند.[31]
            ترجمہ آن اینگونہ پیشنھاد می کنم:
             وتلک الرشیقۃ القوام
            ذات السیقان الوردیۃ
            التی زرعتھا بروحی
            وسقیتھا بمھجتی
            وا سفا ، تدبل بین یدی.
۴ـ  در بند بعدی نیز مصراع : ’’در و دیوار بہ ھم ریختہ شان برسرم می شکند‘‘[32] از ترجمۂ عربی افتادہ است ، کہ آن را اینگونہ ترجمہ می کنیم:
’’فبوابھم وجدرانھم تنھار علی رسی ‘‘
۵ـ  ترجمہ شعر ’’خانہ ام ابری است ‘‘ با وجود اعمال حس ھنرمندانۂ مترجم خالی از اشکال نیست، مصراع:
             آی نی زن کہ تو را آوای نی بردہ است دور از رہ
            کجایی؟ ‘‘ [33]
            اینگونہ ترجمہ شدہ است:
            یا عازف النای ، این نت ؟
            یا من یحمل صوت النای شکواہ بعیدا.[34]
            کہ  ترجمۂ دقیقتر آن این چنین است:
            یا عازف النای، یا من خذتک الحائہ بعیدا عن الطریق،ین نت؟‘‘
۶ـ   ترجمہ بخش پایانی این شعر ’’و بہ رہ، نی زن کہ دایم می نوازد نی ، در این دنیای ابر اندود راہ خود راہ دارد اندر پیش ‘‘[35] اینگونہ آمدہ است:
            و یواصل عازف النای المسیر والغناء،
            ومامہ درب طویل،
            و عالم مکسو بالسحب[36].
            کہ وجہ درست تر آن اینگونہ است :
            علی الطریق
            عازف النای الدی یعزف باستمرار
            یشق طریقہ
            عبر ھذا العالم الغائم .
            در پایان باید عرض کنم کہ اینجانب این سطور را برای اشتباہ گیری یا عیب جویی ننوشتہ ام، بلکہ می خواستم بیان کنم کہ اگرچہ دکتر اللوزی مانند کارھای پیشین خود، دربارۂ ادبیات معاصر ایران فراوان زحمت کشیدہ و خوب کار کردہ، و حاصل کارشان نیز بسیار ارزشمند بودہ، و با استقبال زیاد خوانندگان عربی زبان روبرو شدہ است، وکتاب حاضر علاوہ بر آن کہ اصحاب نظر و علاقہ مندان از جوامع عربی را بہ توجہ و تمل در شعر فارسی معاصر ترغیب می کند و امر پژوھش وتحقیق را برای دانشجویان و آنھایی کہ بہ مطالعہ در باب ادب معاصر ایران علاقہ مندند، تسھیل می نماید، اما ھنوز خیلی کارھا ست کہ دربارۂ ھمین موضوع می توان انجام داد، و می توان بہ این گونہ مواضع با چشم انداز ھای دیگری نگریست.
بھر تقدیر این اثر نوید آن را می دھد کہ در آیندہ شاھد آثاری ارزشمند و در خور تعمق دیگر از این نویسندہ مقتدر باشیم.

یادداشتھا

 


[1] برای دریافت اطلاعات بیشتر راجع بہ این کتاب رجوع کنید بہ مقالہ ’’معرفی و نقد کتاب ما وراء النھر...‘‘ از دکتر احمد موسی ، مجلۂ کتاب ماہ: ادبیات وفلسفہ، شھریور 1318ش.
[2] ھمین کتاب مورد معرفی و نقد در این مقالہ.
[3] ابراھیم التادلی ، اغانی السیقا، نسخہ خطی در کتابخانہ مرکزی رباط ، نیزنک: دکتر عبدالھادی التازی، ’’دور الطریق الصوفیۃ فی المحافظۃ  علی التراث الموسیقی‘‘ (نقش مکتبھای صوفی در حفظ ارث موسیقی)  بہ نقل از دکتر التازی، ’’العلاقات المغربیۃ الِایرانیۃ عبرالتاریخ ‘‘ (روابط مغرب وایران در رھگذر تاریخ)، ص17.
[4] برای دریافت جزئیات این موضوع رک بہ مقالہ ’’پیشینہ ایرانشناسی و دستاوردھای آن در مغرب ...‘‘ از دکتر احمد موسی در مجموعہ مقالات دومین ھمایش ملی ایرانشناسی کہ در تھران بہ سال 2004 م برگزار گردید.
[5] این فصل کہ بہ ’’مقدمہ ‘‘ یا درآمد موسوم است تا صفحہ 20 ادامہ دارد، و  پر از شواھد شعری و نقول از شاخص ترین چھرہ ھای ادبی وشاعران معاصر ایران است.
[6] نگاہ کنید: ’’ماوراء الکلمۃ... ‘‘ ،ص02
[7] گزیدہ اشعار نیما یوشیج، چاپ دوم انتشارات مروارید،تھران 1993م، صفحات بہ ترتیب 195، 149، و59۱.
[8] احمد شاملو، باغ آیینہ ، تھران ، 1338ش.
[9] برگزیدہ اشعار احمد شاملو، تھران ، 1949م.
[10] احمد شاملو، باغ آیینہ.
[11] ھمو، ھمان.
[12] برگزیدہ اشعار احمد شاملو، ص 50.
[13] ھمو، ھمان،  ص14۔ 41
[14] برگزیدہ اشعار نادر نادرپور ، تھران ، 1972م، ص 57.
[15] مھدی اخوان ثالث، دیوان آخر شاھنامہ ، تھران ، 1954م ، ص 12.
[16] دلتنگی ھا ، چاپ دوم ، انتشارات مروارید ، تھران 1987م، ص83.
[17] ھفتاد سنگ قبر ، انتشارات کردون، آلمان ، 1998م.
[18] انتشارات امیر کبیر ، تھران ، 1956م ، ص 22.
[19] انتشارات مروارید، تھران ، 1977م .
[20] ایمان بیاوریم بہ آغاز فصل سرد ، انتشارات مروارید ، تھران، 1356ش.
[21] برگزیدہ اشعار سھراب سپھری ، انتشارات نگاہ ، تھران 1994م، ص 158.
[22] برگزیدہ اشعار سھراب سپھری ، تھران 1984م .
[23] تھران، 1959م .
[24] بہ صفحہ 135 از کتاب ماوراء الکلمۃ ...، مراجعہ نمایید .
[25] ماوراء الکلمۃ ...، ص52.
[26] دکتر حسن انوری، فرھنگ کوچک سخن عربی فارسی، انتشارات سخن، تہران،1383 ش،ص 635.
[27] احمد سیّاح، فرھنگ دانشگاھی عربی فارسی ، انتشارات فرحان، تہران،1379ش، ج 1 ، ص 573، و نیز :محمد التونجی ،  المعجم الذھبی عربی فارسی ، لبنان، 1998م، ص 123.
[28] المعجم الذھبی عربی فارسی ،  ص 438، ونیز : فرھنگ دانشگاھی عربی فارسی ، ج1، ص 149.
[29] ما وراء الکلمۃ ...، ص52.
[30] برای دریافت اطلاعات بیشتر در بارہ تفسیر و تویل این شعر رک بہ : تقی پور نامداریان خانہ ام ابری است، شعر نیما از سنت تا تجدد ، انتشارات سروش،تہران 1377ش، ص 328.
[31] ماوراء الکلمۃ ...، ص52.
[32] ھمو،ھمان، ص62.
[33] ھمو،ھمان،  ص 109.
[34] ھمو،ھمان، ص 72.
[35] ھمو،ھمان،  ص 110.
[36] ھمو،ھمان، ص 82.

ليست هناك تعليقات: